Tintinesque


صفحه اصلي

آرشيو

فرستادن نظرات
 

Tuesday, July 19, 2005

سه برادر به هم ملحق میشوند. سه اسب شاخداری که زیر خورشید سینه ی امواج را میشکافند، از نیمروز سخن خواهند گفت زیرا از نور، نور میبارد تا شکفته شود.

بالاخره اومدم ایران و بعد از سالها تن تن هام رو نجات دادم و از میون کلی جعبه ی خاکی و قدیمی کشیدم بیرون. متاسفانه ولی دیدم سری ام ناقصه، چهار تا از کتابها رو ندارم و چند تاش هم یونیورسال نیست و ونوس هست. خیلی دلم میخواد تا ایران هستم سری یونیورسالم رو کامل کنم. برای همین اگه شما هر کدوم از کتابهای زیر رو دارید و حاضرید بفروشید (یونیورسالش فقط) یا کسی رو میشناسید که داشته باشه، خواهش میکنم با من تماس بگیرید یا کامنت بذارید. در ضمن من هم چند تا از کتابها رو دوبله دارم، البته یک کم پاره پوره هستند و در شرایط خوبی نیستند، ولی باز اگه کسی لنگ یکی دو تا کتاب باشه که سری اش کامل شه میتونیم اضافه ها رو بهشون بدم یا عوض کنیم.

اینا اونایی هستند که ندارم:
جزیره ی سیاه
گوش شکسته
تن تن در تبت
سرزمین طلای سیاه

اینا اونایی هستند که یونیورسالش رو میخوام:
سیگارهای فرعون
گل آبی
عصای اسرار آمیز
خرچنگ پنجه طلایی
کوسه های دریای سرخ
پیکارو ها

میتونید کامنت بذارید یا برام ایمیل بفرستید (tintinesque1@hotmail.com) پیشاپیش ممنونم.
در ضمن این هم خبر اولین فستیوال تن تن تو بلژیک.

5:09 AM || ||

This page is powered by Blogger. Isn't yours?