Thursday, December 23, 2004
اول از همه کریسمس همه مبارک. این کارتی که هرژه درست کرده یکی از قشنگ ترین نقاشی های هرژه هست به نظرم. دوم اینکه درمورد اینکه میلو چه نوع سگی هست قبلا نوشته بودم. ظاهرا wire haired fox terrier سفید هستش که خیلی کم پیدا میشه نوع سفیدش. ولی یه نفر تو یه فوروم گفته بود میتونه یک West Highland White Terrier هم باشه. البته این وستی ها وقتی بزرگ میشن موهاشون خیلی بلند میشه و کله شون رو گرد میکنه، و موهاشون هم فرفری نیست. ولی داشتم عکساشون رو نگاه میکردم و وقتی توله هستند وحشتناک خوشگل و بامزه هستند و خیلی هم شبیه میلو هستند، بچگی های میلو میتونسته دقیقا اینطوری باشه. تو رو خدا این رو ببینید، اصلا آدم دلش آب میشه. این نوع سگ ها توسط تعداد معدودی breeder به دنیا میان و خیلی هم گرفتنشون سخته، مخصوصا اگه breeder خوب باشه که ظاهرا هزار تا سوال درباره ی شما و طرز زندگی تون میپرسه و اگر ازتون خوشش نیاد حاض نیست یکی از توله ها شو بهتون بده. تازه اگر هم قبول کنه ممکنه یک سال یا بیشتر تو لیست انتظار باشید چون سالی چند تا توله بیشتر به دنیا نمیارن. قیمتشون هم گرونه و بین هزار تا دو هزار دلار میتونه باشه. خود سگها هم ظاهرا نژاد وفادار ولی شیطون و یک دنده ای هستند و خلاصه نژاد آسونی برای نگهداری نیستند و یه مقدار هم درنده هستند و بدشون نمیاد حمله کنند. ولی خداییش من که این توله هاشون رو دیدم عاشقشون شدم. بعدا وقتی آدم شدم و خونه ی خودم رو گرفتم و شرایط مناسب بود شاید یکی بگیرم. اسمش رو هم معلومه دیگه چی میزارم! 1:56 PM || ||
Sunday, December 19, 2004
طبق پژوهش یک پرفسور کانادایی، که در ژورنال پزشکی کانادا هم چاپ شده، تن تن مشکل هورمونی داشته!!!!
این پرفسور با مطالعه ی داستانهای تن تن مشاهده کرده که حدود 50 دفعه تن تن بر اثر ضربه به سر بیهوش شده. همین امر موجب شده تن تن به مشکل کمبور هورمون رشد و همچنین hypogonadotropic hypogonadism دچار بشه!! و همین هم جوان ماندن تن تن، تاخیر بلوغ و کمبود احساسات جنسی تن تن رو توجیه میکنه. این هم خبرش تو گلوب اند میل. 2:43 AM || ||
Thursday, October 21, 2004
یه مقاله مربوط به تن تن از یک وبسایت ویلزی. گفته اسپیلبرگ برای پیدا کردن سگی شبیه به میلو با مشکل مواجه خواهد شد. خیلی راست میگه. چند وقت پیش عکس های سگ های واقعی که مثلا هم خانواده ی میلو هستند رو میدیدم. یه نوع Fox Terrier هست. ولی خداییش هیچ ربطی به میلوی ندارند. یعنی دارند ولی مثل میلو ظریف و پف پفی و خوشگل نیستند.
5:39 PM || ||
اینجا هنوز زنده است. حتی اگه دیر آپدیت بشه. چند وقت پیش تو کتابخونه ی دانشگاه تقویم های 2005 تن تن رو دیدم. فوری برای خودم و دوستام که میدونستم اهل تن تن هستند خریدم. مال انتشارات Universe بود و ظاهرا توسط مولینسار هم تایید شده بود. ولی با کمال تعجب طرح تقویم دقیقا کپی تقویم 2003 بود. همون قرمزه. خیلی تعجب کردم.
چند روز پیش تقویم 2005 دیگه ای دیدم که تو سایت تن تن هم میفروشن و طرحش کاملا فرق میکنه. واقعا نمیدونم اوضاع از چه قراره و چطور ممکنه مولینسار یک طرح قدیمی رو تایید کرده باشه و گذاشته باشه یه شرکت دیگه اقدام به نشر تقویم بکنه. به هر حال تکه ی کلکسیونی خیلی جالبیه. تقویم 2004 دیواری خودم هم یک کم عجیب بود. تفاوت های کوچکی با تقویمی که خود وبسایت تن تن میفروخت داشت. مثلا عکس رو جلدش فرق داشت و یه سری از عکس هایی که تو اون یکی سیاه و سفید بود اینتو رنگی بود. ماههای اصلی هم به انگلیسی نوشته شده بودند (نسخه ی انگلیسی بود در واقع، بر خلاف اونی که خودشون میفروشند و ماهها رو به فرانسوی نوشته و انگلیسیش کوچکتر زیرش نوشته شده.) به هر حال. تقویم اصلی 2005 رو با اینکه دیدم هنوز نخریدم چون اون مغازه ی تن تن تو خیابان Eglington تورنتو خیلی بیش از حد گرونفروشه. یعنی رسما پول خون باباشو داره میگیره و همونا رو اگه از وبسایت اصلی تن تن هم بگیری به اینکه پول پستش رو وحشتناک زیاد حساب میکنند بازم ارزونتر میشه. (البته مجبور شدم یه ورژن تقویم رو میزی 2004 تن تن رو که تا حالا ندیده بودم از همون مغازه بگیرم ... لامصب ها هزار نوع تقویم میزنند). 5:28 PM || ||
Sunday, August 22, 2004
1:44 PM || ||
Thursday, August 19, 2004
2:38 AM || ||
Wednesday, August 11, 2004
3:51 AM || ||
خیلی وقت پیش یه نفر از من پرسیده بود که موسیقی متن کارتون تن تن رو از چطوری میتونه پیدا کنه.
اگر هنوز موفق نشده و هنوز اینجا رو چک میکنه، بالاخره پیداش کردم. حدود یک مگ هست واسه همین نسبتا سریع هم دریافت میشه. شما هم میتونید از اینجا دریافتش کنید. در ضمن این هم یه لینک باحال. ظاهرا سیتروئن از تبلیغ های تن تن استفاده میکرده. تا حالا اینا رو ندیده بودم. بقیه ی صفعه های سایت هم درباره ی ماشین ها تو داستانهای تن تن هستند. 1:33 AM || ||
Thursday, August 05, 2004
12:17 PM || ||
Monday, July 19, 2004
خوب فقط ایران خودمون نیست که تن تن رو انقدر سانسور میکنند. همونطور که گفتم قبلا آمریکایی ها هم بار ها از هرژه خواسته بودند که مواردی رو عوض کنه. از جمله سفید پوست کردن سیاه پوستا و همچنین مشروب خوردن هادوک. جفت نمونه هاشو میتونید اینجا ببینید.
12:46 PM || ||
Saturday, July 17, 2004
2:23 PM || ||
Thursday, July 15, 2004
متاسفانه هوست سایت های دیگه ام (legofish.com, tintinesque.com) به فاک فنا رفته و خلاصه خانمان ما را فعلا که به باد داده. سایت خودشون هم کار نمیکنه که بشه باهاشون تماس گرفت گفت بابا، گور بابای هوستینگتون، فایل های من رو بدید برم پی کارم. خلاصه متاسفانه از آنجایی که در backup گرفتن خیلی تنبل هستم هیچ کدوم از فایل هام و تمپلیت های مووبل تایپم رو ندارم. خلاصه بدبختی ای هست. حالا یه هوست گرون و خوب جدید گرفتم ولی یه کم طول میکشه تا همه چی رو از اول راه بندازم.
غیبت صغری هم از همین رو است. 2:19 PM || ||
Thursday, July 08, 2004
یه مقاله ی نسبتا جدید راجع به تن تن تو واشنگتن پست. ظاهرا نسخه ی رسمی (و کماکان ناتمام) انگلیسی آلفا آرت هم در اومده. من فرانسویش رو دارم (که البته هیچی نمیفهمم) حالا باید این یکی رو گیر بیارم.
در ضمن امروز صبح تو سایت مغازه ی تن تن که بودم اون سکه های مربوط به سالگرد "روی ماه قدم گذاشتیم" رو داشت میفروخت، ولی الان دیگه نیست. ولی معمولا یه مدت بر میدارن دوباره برای مدت کوتاهی میگذارن، واسه ی همین اگه خیلی دلتون میخواد بگیریدش مرتب به این سایت سر بزنید (من نگرفتم چون خیلی گرون بود). این هم درباره اش تو وبلاگ انگلیسی ام. 3:24 AM || ||
Tuesday, July 06, 2004
از اونجایی که هیچ وبلاگ انگلیسی تا حالا راجع به تن تن نبود، تصمیم گرفتم یه وبلاگ انگلیسی هم درست کنم.
Tintinesque.com حالا اینجا رو هنوز نمیدونم چیکار کنم، ممکنه که وقت کافی برای اداره ی اینجا رو نداشته باشم و اینجا رو ببندم و فقط انگلیسی رو ادامه بدم. فعلا باید یه ذره بگذره تا ببینم چی میشه. به هر حال مطالب اون یکی وبلاگ، دست کم اوایلش، تکراری خواهند بود و بیشترشو اینجا قبلا خوندید. ولی اگه کسی مطلب جالب داره و حوصله هم داره میتونه برام بفرسته و همکاری کنه. مخصوصا این سانسور های مسخره ی جدید برای خارجی ها حتما جالب خواهد بود، واسه همین کسایی که این جدیدا رو دارند اگه بتونند برام اسکن کنند بعضی از نمونه هاشو و بفرستند عالی میشه. به هر حال، اینم یه سری دیگه از عکسایی که علی فرستاده بود. 3:26 AM || ||
Monday, July 05, 2004
اینم بعد از اینکه مست میکنه:
اگه کسی چاپ جدید ستاره ی اسرار آمیز رو داره میتونه بی زحمت این پانل ها رو اسکن کنه و برام بفرسته، میخوام بدونم چه چیز لوسی به جاش نوشتن. مرسی. 1:20 AM || ||
Friday, July 02, 2004
بازم مرسی از علی که فوری بقیه شو فرستاد ... بازم هست البته ... "به قدر یه قطره اشک" ... :) شاهکاره به خدا. (انگلیسی اش میگه به قدر یه انگشت دونه) 1:57 AM || ||
Thursday, July 01, 2004
2:57 AM || ||
Monday, June 28, 2004
این عکس (و چند تا عکس توپ دیگه) رو علی برام فرستاده. واقعا دمش گرم. من که به محض اینکه دیدم دلم بدجوری برای تن تن های فارسیم - که سالهاست ندیدمشون - تنگ شد و یاد گذشته ها افتادم. بقیه ی عکس ها رو کم کم میذارم چون انقدر خوبن دلم نمیاد همه شو یه هو بذارم حروم شن :) علی جان، واقعا دستت درد نکنه. 11:55 PM || ||
Wednesday, June 23, 2004
یه چیزی حدود شونصد سال پیش (یعنی سال 99) ظاهرا یه مسابقه اینترنتی الکی گذاشته بودن که مردم بیان و برای اسکناس های یورو طرح بدن. یکی از طرح هایی که برنده شد این بود که عکس تن تن رو گذاشته بود رو اسکناس. لابد همه اینو دیدن قبلا ... ما که تازه دیدیم، گفتیم بهش لینک بدیم اینجا.
2:48 AM || ||
Monday, June 21, 2004
بخش فرانسوی وبسایت رسمی تن تن عوض شده. مثینکه عضویتش رو پولی کردند و برای دسترسی به بعضی از قسمت های سایت باید عضو باشی. این مولینسار شورشو در آورده دیگه، اول که افتاد به جون همه ی وبسایت های تن تن و یه سریشون رو بست، حالا هم این، به هرحال.
خبر دیگه اینکه یه سری سکه ی دیگه ی تن تن داره آخر این ماه میاد بیرون. به مناسبت پنجاهمین سالگرد "روی ماه قدم گذاشتیم" یک مدال با عکس روی جلد اون کتاب و همچنین یک سری سکه ی 1 یوروسنتی و 2 یوروسنتی از تمام 12 کشور اتحادیه - 24 سکه در مجموع. تو سایت تن تن نوشته که اینها رو United Coin Collectors of Europe میسازه، واسه همین نمیدونم آیا به عنوان پول رسمی مورد قبول هست یا نه. به هر حال فقط 10000 تا از اینها ساخته میشه و از طریق سایت تن تن قابل خریده (از اواخر ماه ژوئن). دست آخر اینکه وبسایت قدیمی Cult of Tintin که مدت ها بود خبری ازش نبود الان تحت عنوان Tintinologist دوباره شروع به کار کرده و کلی خبر و مطلب جالب توشه. 7:42 PM || ||
Wednesday, June 09, 2004
واقعا از این تاخییر طولانی معذرت میخوام ... مسافرت بودم و این چیزا ... ولی خبر خوبی دارم ... همه ی کتابهای تن تن رو رو اینترنت پیدا کردم که میشه دانلود کرد ... البته دنگ و فنگ و دردسر زیادی داره ... ولی به زودی میگم جریان چیه.
تکمیل: اوکی، جریان اینه ... نمیدونم با Bit Torrent آشنایی دارین یا نه. یه برنامه ای یه برای file sharing ولی به اون صورت interface نداره. برنامه رو از اینجا داونلود و نصب میکنید. فایلش نسبتا کوچیکه. بعد از اون میرین به این وبسایت که پر از فایل های مختلفه، موزیک، فیلم، کتاب و این چیزا. اینجا رو هر کدوم از لینکها که کلیک کنید، یه پنجره ی کوچیک که مال این bit torrent هست باز میشه و شروع میکنه به داونلود کردن فایل از تو کامپیوتر کسایی که دارنش (یه چیزی تو مایه های کازا ولی خیلی ساده تر). حالا تن تن، تمام مجموعه اش به شکل یک فایل در قسمت کامیک هست. آسونترین راه اینه که رو search کلیک کنید و برای Tintin جستجو کنید و یه همچین لینکی رو میبینید: Tintin (Complete) #00 - #24 روش که کلیک کنید شروع میکنه به داونلود کردن. فقط بدبختی اینجاست که 500 مگ هست و برای ایران که یه جورایی داونلودش غیر ممکنه (اگه میخواین فحش بدین به این آشغالا که همه جای دنیا دیگه اینترنت پرسرعت هست به جز ایران). حالا من هنوز داونلودم تموم نشده ... خودم هم سرور درست و حسابی ندارم که اینا رو هوست کنم. ولی اگه درست دانلود شد و همه چی رو براه بود اینجا مینویسم بعد هر کی سرور داره و میخواد ثواب کنه میتونه بهم خبر بده که ما اینا رو برای ملت بذاریم که تک تک داونلود کنند ... شاید راحت تر باشه. 1:07 AM || ||
Monday, May 17, 2004
اینو قبلا دیده بودم ولی تیسا هم دوباره فرستاده بود. ظاهرا همه چی توسط/به درخواست مولینسار سانسور شده (کپی رایت و این چیزا) ... نمیدونم واقعی هست یا نه.
این یکی هم (فرستاده ی تیسا) یه سی دی رام که ظاهرا برای کسایی هست که دیسلکسیا دارند. اینم یه سایت که یه سری آیکان و کاغذ دیواری و اسکین تن تن داره (البته همه اش خیلی ضایع و جواد ... پاپ آپ هم زیاد داره). این آقا هم به افتخار تولد دخترش دو تا نقاشی از روی جلد های تن تن برداشته و با حضور دخترش کشیده (یه جورایی با مزه ست) 5:20 PM || ||
Sunday, May 02, 2004
دیشب جای همه خالی رفتم فیلم مستند "تن تن و من" تو فستیوال فیلم های مستند تورنتو. با تشکر از سام که بهم گفت این فیلمه رو اگه نه من حواسم نبود. به هرحال. فیلم خیلی جالبی بود. البته اطلاعات خیلی جدیدی نداشت. راستش رو بخواین تفریبا همه اش برپایه ی مصاحبه های Numa Sadoul با هرژه که تنها مصاحبه ی درست و حسابی ای هست که هرژه با هیچ خبرنگاری انجام داده ساخته شده بود. چون تقریبا تنها مرجع اساسی همه ی کتابهایی که راجع به هرژه نوشته شده همون مصاحبه ها هستند و من قبلا کتاب ها رو خونده بودم برای همین اطلاعات جدیدی نبود ... ولی همینکه صدای هرژه رو بشنوه آدم و یا قیافه اش رو و حالاتش رو تو فیلم ببینه یک دنیا ارزش داره. جالبه که کارگردان فیلم (Anders Oestergaard ) که خودشم در ضمن دیشب اونجا بود، تمام نوارها و فیلم های اون مصاحبه ها رو گیر آورده بود و بیشتر فیلم رو اونها تشکیل میداد.
از نکات جالب فیلم برای من اولیش شخصیت هرژه بود. من قبلا از روی چیزهایی که درباره اش خونده بودم - که مثلا با هیچکی مصاحبه نمیکرد یا اینکه افسرده بود خیلی - فکر میکردم که آدم خشک و بد اخلاقی باشه، مخصوصا چون خونده بودم که مثلا از کارکن های استودیوش مثل سگ کار میکشید. ولی توی مصاحبه ها و فیلم ها بینهایت آدم خونگرم و دوست داشتنی ای به نظر میرسید. لبخندی که همیشه روی لباش بود واقعا زیبا بود و من که کاملا مجذوب شخصیت اش شدم و خیلی بیشتر از قبل دوستش دارم و براش احترام قایل هستم. در ضمن خیلی آدم متواضعی بود و مثلا تو مصاحبه های تلویزیونی معدودی که انجام داد وقتی ازش تعریف میکردند همه اش خجالت میکشید. خلاصه واقعا که آدم شاهکاری بود. متاسفانه بیماری های جسمی و روحی زیادی داشت که واقعا مایه ی تاسف هستش. یه نکته ی دیگه این بود که با مایکل فار و هری تامپسون که تن تن شناس های انگلیسی هستند و تنها کتابهای انگلیسی راجع به تن تن و هرژه رو نوشتن هم مصاحبه کرده بود و دیدن قیافه شون برام جالب بود. مایکل فار سن دار بود ولی هری تامسون خیلی جوون و باحال بود. خوشم اومد ازش. دست آخر اینکه شاهکار ترین قسمت های فیلم یه سری انیمیشن بود که توضیحش خیلی سخته .یه سری از صحنه های داستانها رو برداشته بودند (مثلا این فریم از تن تن در تبت ( و بدون اینکه در خود نقاشی کوچکترین دستکاری ای بکنه سه بعدی اش کرده بود. نه سه بعدی واقعی بلکه سه بعدی مجازی. یعنی فرض کنید که این یک تصویر رو بر اساس فاصله از زاویه ی دید لایه لایه کنند و هر لایه رو یک ورق تلق بکشند و اون وقت همه ی تلق ها رو بگذارند روی هم. یه همچین چیزی. و اونوقت دوربین میرفت توی تصویر انگار که داره از بقل هواپیما رد میشه. یک چیز بینظیری بود و مطمعنا با کامپیوتر کرده بودن و حتما هم خیلی روش کار کرده بودند چون که تو کل فیلم فقط تعداد معدودی از این صحنه ها بود. ولی اگه یه کتاب کامل تن تن رو بردارند و اینطوری کنند چی میشه. نکته ی آخر دیدار هرژه با چانگ بود (دیدار دومشون که بعد از 42 سال بی خبری از همدیگه انجام شد). خونده بودم که این دیدار پوشش خبری زیادی داشت ولی نمیدونستم به این حد. خیلی ضایع بود. وقتی چانگ از هواپیما اومد ده ها دوربین و خبرنگار دور و ورش بودند انگار مثلا ملکه الیزابت اومده و هرژه تو فرودگاه منتظرش بود. وقتی چانگ اومد و هرژه بقلش کرد هم همونطور دور و برشون رو خبرنگارهای محاصره کرده بودند. خوشحالی هرژه که هی چانگ رو بقل میکرد خیلی تکون دهنده بود ولی چانگ به ظاهر که به اندازه ی هرژه هیجان زده نبود. شاید از دیدن اون همه خبرنگار شوکه شده بود. خلاصه تمام مدت جلوی دوربین بودند و نمیدونم که آیا اصلا این دو تا هیچ وقت تونستند تنهایی و سر فرصت بشینن با هم حرف بزنند یا نه. واقعا خاک بر سر این media و خبرنگارها که همه چی رو به یه بازی سطحی تبدیل میکنند. اوه راستی در ضمن یه چیز دیگه ای که من خیلی خوشم اومد راجع به هرژه اعتقاد شدیدش به وفادار بودن و صداقت بود. اصولا اینا همیشه برای من خیلی مهم بودن و اینکه دیدم یه آدمی که خیلی براش احترام قایل هستم هم همین ارزش ها براش مهم هستند برام خیلی شیرین بود. البته بماند که زنش رو ول کرد و رفت با یکی از همکاراش ازدواج کرد!! دیگه هیچکی نمیتونه بدون نقص باشه لابد! البته خوب کرد چون زن اولش به نظر خیلی معمولی میومد ... خوشگل هم نبود! هه هه عکس از این سایته که قبلا بهش لینک داده بودم 11:01 PM || ||
Monday, April 26, 2004
سکه ی تن تن ام رسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد !!! باورم نمیشه. اومدم خونه صندوق پستی رو چک کردم دیدم یه بسته ی کت و کلفت از اروپا اومده !!! بازش کردم دیدم سکه ی تن تنه !!!!!!!!!! یــــــوهــــــــــــــــو! هه هه . کف کردم چون همونطور که پریروز گفتم هیچ خبری ازشون نشده بود و ایمیل هام رو هم جواب نداده بودند. جالب اینجاست که هیچ پولی هم از من نگرفتن !!!!! یعنی سکه رو فرستادن و قبضش رو هم ضمیمه کردن (31 یورو) که برم پرداخت کنم. دمشون گرم. به محض اینکه ذوق بچگانه ام فروکش کنه عکس میگیرم و میزارم اینجا. شاهکــــــــــــــــــــــــــاره! تکمیل: عکس گرفته شد. ما بقی در فوتوبلاگ این جانب قابل بازدید میباشد. 5:48 PM || ||
باز هم یه خبر از ایران. خاطره ایمیل فرستاده بود و گفته که ظاهره یه انتشاراتی تو ایران داره تن تن های انگلیسی رو افست میکنه. ظاهرا سافت کاور هستند ولی با کاغذ خوب گلاسه و چاپ نسبتا خوب.
چهار تاشو تا حالا منتشر کردند (تن تن در آمریکا، سیگارهای فرعون، گل آبی و ستاره ی اسرار آمیز). ولی ظاهرا فروشنده ی شهر کتاب به خاطره گفته که اینها "اصلاح شده اند" (بخوانید به طرز ابلهانه سانسور شده اند) ولی خاطره وقت نداشت که خودش چک کنه و موارد "اصلاح" رو روئیت کنه. خلاصه نمیدونم سانسورش در چه حده (اگه کسی میدونه کامنت بذاره لطفا) ولی اگه ویسکی ها رو باز به آب پرتقال عوض کرده باشند بد شاکی میشم. ... واقعا دیگه حرص من رو درآوردند ... بابا ... به چه حقی میافتید به جون این تن تن ها و هر طور که میخواین دستکاریش میکنید؟ واقعا کاش کپی رایت تو ایران وجود داشت و مولینسار این خائن ها رو سو میکرد و پدرشون رو در میاورد واقعا که نصف عقب موندگیمون به خاطر نبودن قانون کپی رایته، و این فرهنگ دزدی و رعایت نکردن حقوق بقیه انقدر ریشه دوانده که فکر نمیکنم هیچوقت کپی رایت به شکل درست و حسابی تو ایران اجرا بشه (حتی اگه به کنوانسیون بپیوندیم). یادمه تو امارات که بودم اولش کپی رایت نبود و مثل ایران بساط فیلم و کتاب و بازی کپی شده به راه بود. بعد از چند سال قانون کپی رایت رو گذروندن و باورتون نمیشه با چه جدیتی این قانون رو به اجرا گذاشتند. اصلا باور کردنی نبود. تمام ویدیو کلوپ ها رو مجبود کردن که تمام فیلم های کپی شده (یعنی تمام هزاران فیلمی که داشتند) رو بریزند دور. هر کی قبول نمیکرد شدیدا جریمه میشد. به قدری جدی بود که هیچکی جرات نمیکرد حتی یواشکی فیلم کپی شده اجاره بده. بعد خوب قرار بود که فیلم ها رو با فیلم های اصل و اوریژینال جایگزین کنند دیگه. و مسلما نمیشد یک شبه اون همه فیلم رو دوباره جایگزین کرد (مخصوصا اینکه ایندفعه برای فیلم های اوریژینال باید پول میدانند). خلاصه یادمه اون اوایل تا ماه ها ویدیو کلوپ ها فقط 10 - 20 تا فیلم داشتند که میشد از اونا انتخاب کرد .. و اولش خیلی عجیب و در عین حال جالب بود. ولی خوب کم کم هر هفته به تعداد فیلماشون اضافه شد و الان اگه برید آرشیوشون چیزی از آرشیو ویدیو کلوپ های اینجا کم نداره. و این در مورد همه ی چیزهای دیگه مثل بازی کامپیوتر و کتاب هم صدق میکرد و به قدری محکم و جدی پای اجرای این قانون وایسادن که الان دیگه یه چیز طبیعی شده. طبیعتا اولش به اقتصادشون ضرر زد و خیلی هم سخت بود برای مردم که عادت کنند ... ولی ابن کار رو کردند. ولی با این وضع ایران فکر نمیکنم هیچوقت همچین سناریویی تو ایران اجرا بشه و واقعا که جای تأسف داره. این همه از عرب ها بد میگیم ولی واقعا اگه کسایی که مملکت رو میچرخونند یک صدم از درایت یا لیاقت عرب های امارات رو داشتند الان وضعمون خیلی بهتر از این بود. و تا وقتی کسی در امارات زندگی نکرده باشه و پیشرفت نجومی و سرسام آورشون رو از نزدیک ندیده باشه نمیفهمه من چی میگم ... به هر حال ... مرسی از خاطره و ببخشید که بی ربط گفتم ... شاکی زدم یه خورده ! 4:26 PM || ||
Sunday, April 25, 2004
مثینکه این سکه های 10 یورو ای تن تن حاضر شده و بیرون اومده. ما که شونصد تا ایمیل به اون مسوولش فرستادیم، از دو ماه پیش، که یکی برامون بفرستن ولی دریغ از یک جواب.
کسی گرفته این سکه رو؟ جریان چیه؟ 8:56 PM || ||
Wednesday, April 14, 2004
یه دوست خوب با اسم مستعار هولدن کالفیلد (دمش گرم سلینجر باز هم هست) از شیراز برام یه ایمیل زده بود درباره ی VCD های تن تن در ایران که بعد از اخذ اجازه اینجا میزارمش:
درمورد اون یکی که اینطور که میگی وصله ی ناجور به نظر میاد باید بگم که احتمال میدم منظورت این باشه. من خودم این رو ندیدم ولی یادمه که خیلی وقت پیش قبل از سری جدید کارتونهای تن تن که بهشون اشاره کردی (و انصافا به نظر من خیلی معرکه هستند) درست بشند یک سری کارتون خیلی خیلی قدیمی هم بود. من یادمه که کارتون سفر کره ی ماه رو داشتم ولی انیمیشن اش شدیدا ضایع بود (تقریبا هیچکس تکون نمیخورد) و داستانش رو هم به کلی عوض کرده بودند و من با اینکه خیلی بچه بودم انقدر ازش بدم اومد که یکی دو بار بیشتر ندیدمش. احتمالا این یکی هم از همون سری هست. به هر حال، بعدا که فرصت بیشتر شد راجع بهش بیشتر تحقیق میکنم و اگه چیزی پیدا کردم اینجا میزارم. در هر حال مرسی از اطلاعات. 11:30 PM || ||
Tuesday, April 13, 2004
یه جورای نسبتا عجیب غریبی جدیدا وقتی با گوگل برای "تن تن" جستجو میکنین اولین نتیجه ای که میده شما رو به یه وبسایت دوست یابی که هیچ ربطی به تن تن نداره میبره. جالبه که آدرس این سایت هم آدرس یک سایت غیر رسمی ولی پرطرفدار تن تن هست که چند وقت پیش منحل شد. شاید یارو دامنه اش رو فروخته به اینا ... به هر حال عجیبه.
1:52 AM || ||
Wednesday, April 07, 2004
این نمایشگاه دریایی تن تن یه وبسایت خیلی خیلی خیلی با حال هم داره که حتما ببینید. یه سری بازی ها بامزه داره (مثلا درست کردن ترتیب یه سری از فریم های به هم ریخته) و یا یه صفحه مربوط به مراحل تمام کردن یک صفحه ی کامیک که خیلی جالبه.
این هم یه خبر از گارین درباره ی کاپیتان هادوک واقعی. همونطور که تو مقاله نوشته هرژه از وجود یه همچین شخصیتی خبر نداشت ولی بعد از اینکه شخصیت کاپیتان هادوک رو به وجود آورد فهمید که واقعا یک ناخدای انگلیسی به اسم هادوک وجود داشته (عکسش هم تو مقاله هست). 4:28 PM || ||
Monday, March 29, 2004
یه مساله ای که قبلا گفته بودم هرژه به درخواست ناشر های آمریکایی شخصیت های سیاه پوست رو سفید پوست کرد. بعد ازم توضیح بیشتر خواستین و من هم به دلیل تنبلی و اینکه حوصله نداشتم اون صفحه رو پیدا کنم و اسکن کنم دیگه بی خیال شدم ... ولی خوشبختانه الان توضیح کاملشو به طور اتفاقی اینجا پیدا کردم (ممنون از علی کامنت گذار) . خلاصه هر کی میخواد بدونه بره اینجا.
البته توضیح زیاد نداده ولی عکس قبل و بعدش هست. نکته ی بامزه و نسبتا معروف این موضوع اینجاست که حتی بعد از سفید پوست کردن یارو هم یادشون رفت که صحبت های کاپیتان رو عوض کنند و هنوز هادوک به عنوان Negro اون رو خطاب میکنه. این هم همه ی سیاه هایی که سفید شدن! این صفحه هم که علی تو کامنت گفته بود ببینید جالبه ... روی جلد های تن تن به تمام زبانهایی که چاپ شده. 7:05 PM || ||
عکس های نمایشگاه تن تن در انگلیس (از بی بی سی، با تشکر از اسد) این هم خبر رویتر در این باره. حالا که صحبت از نمایشگاه شد، این هم خبر نمایشگاه "بلیک و مورتیمر" تو پاریس. عکس از رویتر 5:12 PM || ||
Saturday, March 20, 2004
7:53 PM || ||
Thursday, March 11, 2004
این هم یک خبر جالب ولی قدیمی (مال سه سال پیش).
درباره ی اینکه چطور پلیس بلژیک یه سری رو که یک کتاب الکی تن تن به اسم "تن تن در تایلند" درست کرده بودند و میفروختند دستگیر کرده!! این کتاب یه جورایی ضایع هست و تقریبا پورنوگرافیک هست. تن تن تمایلات همجنس گرایی داره و میلو با یک گربه ی تایلندی ... و همه فحش میدند و خلاصه مولینسار رو شاکی کرده بود. قبلا صفحات کتاب رو راحت رو اینترنت میشد دید ولی یافته های گوگل چیز خاصی نداد، شاید من خوب ندیدم. 1:28 PM || ||
آدم اگه فرانسوی بلد باشه صد ها سایت توپ راجع به تن تن هست که میتونه ازشون استفاده کنه ... متاسفانه من بلد نیستم ... ولی این سایت جالب به نظر میرسه.
1:18 PM || ||
اگر کسی یک فقره سگ مثل میلو دارد میتواند برود در گشایش نمایشگاه دریایی تن تن در بلاد کفر، انگلیس، و در مسابقه شرکت کند و جایزه بستاند.
1:14 PM || ||
Friday, March 05, 2004
خوب ... بالاخره راه افتاد
1:48 AM || ||
Monday, March 01, 2004
نمیدونم چرا هیچوقت اینجا هیچی نگفتم ... بیشتر به خاطر اینکه نمیخواستم کارای شخصیمو قاطی اینجا بکنم ... در ضمن نمیخواستم یه سری از آدما یه چیزایی رو بفهمن ... ولی خوب الان شرایط مناسب فراهم شده ... و زمان تبلیغ برای خودم فرا رسیده (خودم تبلیغ نکنم کی بکنه؟! :) ) در ضمن خیلی هم بی ربط نیست به موضوع این وبلاگ!
من خودم هم نقاشی میکشم ... یعنی علاقه ی خیلی زیادی به نقاشی دارم ... و هر از چند گاهی واسه بعضی از روزنامه ها یه کارایی میفرستم، یه وبلاگ شخصی هم داشتم که هیچوقت اینجا نگفته بودم... کارای گرافیکی (درست کردن بروشور و پوستر و اینا) هم میکنم .... (آره بابا ... سینما هم میرم!!) به هر حال ... حالا همه ی اونا رو دارم یه جا جمع میکنم (نقاشی هام و وبلاگم رو) ... هنوز تموم نکردم کار رو ولی به زودی راه میافته ... آدرسش هم این خواهد بود. legofish.com 5:47 PM || ||
اینم یه سایت شلوغ پلوغ و زشت آلمانی راجع به تن تن. اون هواپیما هه که میره اینور اونور منو کشته.
11:56 AM || ||
آقا خیلی بامزه است. اکثریت قریب به اتفاق کسایی که میان اینجا، از طریق جستجو برای "Final Fantasy Lulu" در قسمت عکس های گوگل میان!
ما یه قرن پیش یه لینکه دادیم به عکس این خانوم لولو (!!) و حتی خود عکس رو هم اینجا نذاشتیم. ولی این گوگول جان تصمیم گرفته که صفحه ی ما اولین نتیجه ای باشه که به خورد جستجوگر میده. خلاصه خیلی بامزه است. 11:51 AM || ||
Monday, February 23, 2004
یه سایت خیلی باحال درباره ی تمام هواپیماهای مختلفی که تو داستان های تن تن دیدیم.
باور نکردنیه ... حتی یک دونه از هواپیما ها رو هم الکی نکشیده. تمامشون از رو مدل های واقعی هستند. 10:20 PM || ||
خوب ... یه ذره اطلاعات درباره ی "سرزمین طلای سیاه"، فقط امیدوارم که قبلا اینا رو نگفته باشم.
هرژه اینو در سال 1939 و در شروع جنگ شروع کرد ولی بعد از اشغال بروکسل توسط نازی ها دیگه مجبور شد که این داستان رو کنار بذاره ... چون هم داستان تم سیاسی داشت هم شخصیت بدش یک آدم آلمانی بود (دکتر مولر) بعد اس سالها، یعنی در سال 1948 هرژه دوباره تصمیم گرفت این داستان ناتمام رو برداره و کاملش کنه. توجه داشته باشین که در 1939 که هرژه اینو شروع کرده بود کاپیتان هادوک هنوز برقی توی چشم باباش بیشتر نبود و طبیعتا تو داستان نبود. داستان رو تا اون جا پیش برده بود که تن تن وسط صحرا و طوفان شن گیر کرده بود. خلاصه دیگه هرژه باید کاپیتان و تورنسل رو یه جورایی تو داستان میچپوند. واسه همین اولای داستان یه تیکه مولینسار رو اضافه میکنه و کاپیتان رو نشون میده که یه تلگراف گرفته که اون رو به یک ماموریت دریایی اعزام کردن و خلاصه اینطوری هادوک رو (یا عدم وجودش تو بقیه ی داستان رو) توجیه میکنه. و البته دوباره تو صفحه ی 54 هادوک سر و کله اش پیدا میشه و تن تن رو نجات میده و با شیطنت های عبدالله نمیتونه که دلیل اومدنش و اینکه چه شکلی فهمیده تن تن اینجاست رو توضیح بده (همونطور که خود هرژه نمیتونسته توضیح بده). نسخه ی اصلی این داستان (چاپ 1950) به طور علنی از درگیری اسراییل و فلسطینی ها نام میبره و نشان های عبری تو شهر کاملا معلوم هستند ولی اینها به درخواست ناشر انگلیسی در 1970 برداشته میشن و یک مملکت تخیلی عربی به جای فلسطین استفاده میشه. از طرف دیگر شخصیت های عرب بر خلاف چاپ قبلی وافعا عربی حرف میزنند (قبلا فقط یه سری شکل شبیه به الفبای عربی ولی کاملا بی معنی استفاده شده بود). بامزه ترین صحنه اش هم به نظر من اونجایی یه که دوپون ها تو صحرا گم شدن و همه اش سراب میبینند و بعد چند تا عرب رودر حال نماز خوندن (!!!) میبینند و فکر میکنند سرابه و یک اردنگی حواله ی عربه میکنند و اون هم شاکی میزنه و میگه : "وقف عندک، جبان، ملعون، کسر راسک"
9:33 PM || ||
Friday, February 20, 2004
شرمنده ي اخلاق ورزشکاري همه نرسيدم درست و حسابي آپديت کنم ... حالا فعلا اين ميلوي گوگولي متفکر رو که چند روز پيش رسيده داشته باشيد تا چند روز ديگه مثل آدم آپديت کنم
12:43 AM || ||
Sunday, February 15, 2004
حدس و شایعه درباره ی اینکه کی نقش تن تن رو بازی خواهد کرد این روزا حسابی بالا گرفته. یه مدت شایعه بود که روپرت گرینت (بازیگر نقش ویزلی تو فیلم هری پاتر) قراره نقش تن تن رو بازی کنه. ولی ظاهرا این خبر تکذیب شده.
تو کامنت ها هم یک نفر گفته بود این رو ... ولی دوباره میگم. ظاهرا رومن پولانسکی هم میخواد یه فیلم تن تن درست کنه (تن تن در تبت) ... خلاصه همه گیر دادن به تن تن فعلا. 2:20 PM || ||
Friday, February 13, 2004
عجب یه جای آدم میسوزه وقتی برای دومین بار از طرف پست (UPS) میان که اون ساعت تن تن رو تحویل بدن ولی چون داشتی جارو برقی میکشیدی صدای زنگ رو نمیشنوی ... یارو هم میره !!!!
آخه یکی بگه 9 صبح جارو برقی کشیدنت چی بود دیگه؟ 11:16 AM || ||
Wednesday, February 11, 2004
یه سری چیزایی که از سایت تن تن سفارش داده بودم امروز رسید. از جمله اون نسخه ی جدید آلفا آرت که کسترمن چاپ کرده. متاسفانه فرانسوی است (البته میدونستم اینو قبل از اینکه سفارش دادم) و فعلا که چیزی نمیفهمم. حالا باید دست به دامن دوستای فرانسوی دون بشم (که تعدادشون هم خوشبختانه کم نیست).
ولی کلا دیدن یه کتاب نو تن تن, با جلد محکم (hardcover) و اون کاغذ دیواری داخل جلد (که الان بک گراند این صفحه است) چه لذتی داره. تن تن های انگلیسیم از اون 3 در 1 ها هستند (3 داستان در یک کتاب) و در قطع کوچک تر از سایز اصلی. کلا اصلا حتی بقیه ی تن تن های انگلیسی ای هم که اینجا دیدم (که در قطع اصلی و جدا جدا هستند) همه softcover و جلد نازک مقوایی دارند. به هر حال ... جای همه خالی ! 2:13 PM || ||
Tuesday, February 03, 2004
به به چشم ما روشن. Swatch دو تا ساعت خیلی توپ تن تن درست کرده، به مناسبت تولد تن تن ... حالا چرا هیچکی به من نگفت من نمیدونم!
یکیشون که ارزونتر است و از سایت رسمی تن تن هم میشه خریدش اینه : یکی دیگه اش که به مقدار محدود درست کردن (فقط 9999 تا) و حتی سایت خود سواچ هم دیگه ندارتش اینه: خلاصه بد خوشگل هستند ... 5:16 PM || ||
طبق این مقاله این حاج آقا ممکنه نقش تن تن رو در فیلم اسپیلبرگ بازی کنه:
Gregory Smith in a promotional photo for Everwood 3:22 PM || ||
Friday, January 30, 2004
روزنامه ی همشهری چند وقت پیش دو تا مقاله ی طولانی درباره ی تن تن داشت که من تازه دیدم. اولیش خیلی کامله (با اینکه تمام اطلاعاتشو صد دفعه به انگلیسی در جاهای مختلف دیدم و خوندم) و تمام داستانها رو بررسی میکنه
محمد قوچانی هم تو همون قسمت یه مقاله در باره ی تن تن داره و سعی کرده تن تن رو خیلی سیاسی تر از اونی که هست نشون بده. فکر نمیکنم ایشون خیلی درباره ی تن تن اطلاع داشته باشن وگرنه بعید بود "تن تن در تبت " رو "جست و جو در غار هیولا" بنامند ! (خیلی دوست دارم بدونم این اسم رو از کجا آورده اند!!!) خلاصه از مقاله شون خیلی خوشم نیومد...هزار و یک اشتباه دیگه هم داره. علاوه بر اینکه اسم بقیه داستانها هیچ کدومشون اسمهای اصلی فارسی شون نیستند ("سفر کره ماه" به جای "هدف کره ماه" و "گشت و گذار در ماه" به جای "روی ماه قدم گذاشتیم" و ...) وطن تن تن هم به اشتباه مارلین اسپایک نامیده شده و حتی از کاستافیوره و لامپیون به عنوان ساکنان دیگر "منطقه" ی مارلین اسپایک نامیده شده!!! مارلین اسپایک فقط اسم انگلیسی مولینسار، یا همون خانه ی کاپیتان هادوک است و هیچ ربطی به هیچ "منطقه" ای نداره ... جان مادرتون یه ریزه تحقیق کنین قبل از اینکه این همه اطلاعت غلط به خورد مردم بدین.... یا حداقل وقتی به روشنی کمترین اطلاعاتی هم درباره ی تن تن ندارین خودتونو اینطوری ضایع نکنید... ولی این قسمتش جالب بود :
حالا جالب اینجاست که همه ی عالم میدونند که خیلی ها هرژه رو به همکاری با نازی ها و ضد یهودی بودن متهم کرده اند ... چی بگه آدم به خدا؟ ( این یکی البته جفنگیات کیهانه و به مطالب و اشارات اکثرا نادرست آقای قوچانی ربطی نداره) هر چی بیشتر میخونمش بیشتر حرصم میگیره ... یه جا دیگه نوشته چند وقت پیش وسط یه برنامه ی سیاسی که از تلویزیون های لس آنجلسی پخش میشد یه نفر پوستر "تن تن در تهران" رو وسط برنامه براشون فکس کرده و بعد از طرح این سوال که چرا فردی که این پوستر رو درست کرده اونو برای یک شوی سیاسی فکس کرده ... و از تلویزیون مخالف جمهوری اسلامی پخش کرده، نتیجه گیری میکنه که اپوزیسیون به تن تن از پشت عینک سیاسی مینگرد!!!!!!!!!! عزیز من، اون پوستر رو زرتشت سلطانی، گرافیست و انیماتور، و تن تن باز قهار، مدت ها پیش کشیده و بعد از اینکه Iranian.com اونو بدون اجازه ی خود زرتشت گذاشت آنلاین، مثل نقل و نبات بین همه سریع پخش شد. خلاصه نه هیچ ربطی به سیاست داره و نه به اپوزیسیون ... اون کسی هم که این پوستر رو طراحی کرده اونو به هیچ جا فکس نکرده ... فقط زحمت کشیدن شاهکار زرتشت رو پرینت کردن ... همین ... تو رو خدا بیخودی چیزایی که هیچ ربطی به سیاست ندارن رو انقدر و با قاطعیت قاطی بازی ها و تحلیل های مسخره ی سیاسی تون نکنین. تکمیل: دوباره هر دو تا مقاله رو - اینبار با دقت بیشتر و سر فرصت - خوندم. مقاله ی اول که واقعا یکی از بهترین مقاله هاییست که در سالهای اخیر تو روزنامه ها درباره ی تن تن نوشته شده ... تمام اطلاعات دقیق و جامع هستند و محسن آزرم معلومه - حتی اگه تن تن باز هم نباشه - حسابی و دقیق تحقیق کرده. مقاله ی قوچانی هم همونطور که گفتم اشتباه های خیلی خیلی زیادی داره. شک ندارم که ایشون یا تن تن ها رو هیچوقت نخوندند، یا اینکه فقط ترجمه های جدید اون رو خوندند و به جز اون هیچ اطلاعات دیگه ای از تن تن ندارند (اگه نه حد اقل اسم های درست فارسی داستانها رو بلد بودند). بنابراین واقعا نمیدونم چطور با توجه به اطلاعات کمشون تصمیم گرفتند راجع به تن تن مقاله ای به این طولانی ای بنویسند. حرفشون هم اینه که تن تن یک شخصیت سیاسی است و نشانگر استعمار و تبعیض اروپایی هاست. با اینکه داستانهای اول تن تن (شوروی و کنگو و حتی آمریکا) تا حد زیادی با این فرضیه مطابقت میکنند، چیزی که ایشون نمیدانند این است که اون داستانها رو هرژه وقتی خیلی جوان بود نوشته و اصلا فرد سیاسی ای نبود و بیشتر داستان توسط سردبیر شدیدا ضد کمونیستی و کاتولیک روزنامه بهش دیکته میشد. خود هرژه هم این رو اعتراف کرده و حتی از نگاه بعضا تبعیضانه اش تو اون داستانها خجالت زده هست. ولی تو بقیه ی داستانها و با بالا رفتن سن هرژه، اون هیچوقت همچین دیدگاه هایی رو تو داستانهاش نداره و اگر هم چیزی هست، اون حس افتخاراروپایی و ناسیونالیستی هست و نه استعمارگرانه ... که حق مسلم هرژه بوده. به هر حال این نظر منه. 2:46 PM || ||
ببخشید چند روز نرسیدم به اینجا برسم! به هر حال ... نمیدونم اینو قبلا پست کردم یا نه. از ایمیل های تیسا بود. یه وبسایته در باره ی تن تن در استرالیا که دیدنش جالبه ...
این یکی رو هم باز تیسا فرستاده بود. دو تا آدم خیلی خیلی با نمک سعی کردن یه سری از صحنه های کتابای تن تن رو بازسازی کنند... خیلی بامزه است. حتما ببینینش. عکس از همون سایت است. اوه در ضمن. تو اون وبسایت تن تن در استرالیا میتونین دو تا بازی کامپیوتر تن تن رو داونلود کنید (تن تن در تبت و معبد خورشید) ... طبیعتا هر دو تا رو قبلا بازی کرده بودم ... با توجه به اینکه قدیمی هستند ولی نسبتا خوب درست کردند ... مخصوصا خوب تونستند شخصیت ها رو مثل قیافه شون تو کتابا در بیارن. خلاصه به داونلودش میارزه. 2:02 PM || ||
Thursday, January 22, 2004
این خبر رو سام هم چند وقت پیش برام ایمیل کرده بود. اسپیلبرگ به طور جدی داره ساخت سه گانه ی تن تن رو دنبال میکنه. طبق سنت اصیل آمریکایی گرفتن شاهکارهای هنری دنیا و ریدن به همه ی آنها !!! هیچ راهی وجود نداره که فیلم تن تن بتونه من (و احتمالا خیلی از طرفدارای واقعی دیگه ی تن تن رو) خوشحال کنه. تصور دیدن تن تن به صورت یک هنرپیشه و انسان واقعی مسخره است.
اگر یک انیمیشن خوب از داستانهای تن تن (و بدون حذف کردن یا اضافه کردن هیچ چیز از داستانهای اصلی) بسازند میتونه خوب از آب در بیاد، ولی فیلم، هرگز. خاک بر سر انستیتوی هرژه و مولینسار که حقوق ساخت فیلم تن تن رو فروختند ... 5:16 PM || ||
با تشکر خیلی زیاد از امیر که اینو به نظرم رسوند. چند روز پیش یه مطلب تو روزنامه ی شرق درباره ی تولد تن تن نوشته شده بود. مطلب خوبیه و معلومه که خوب راجع بهش تحقیق شده. از وبلاگا و وبسایتای درباره تن تن اسم برده شده ولی ازاین وبلاگ مستقیما نه! البته آخرش یه نقل قول از اینجا شده و کلمات قصار بنده رو اونجا نوشتن و خلاصه کلی ما رو آدم حساب کردن دیگه!!!
به هر حال ... الان کلی مریض هستم و بهتره بدوم برم دکتر بعدا مفصل تر مینویسم. در ضمن از علی هم که اینو برام ایمیل کرد ممنون. 10:38 AM || ||
Saturday, January 17, 2004
همونطور که قبلا هم گفته بودم هرژه از مشکلات روحی زیادی رنج میبرد. مخصوصا وقتی که فشار کار زیاد میشد هرژه واقعا در عذاب بود. جالبه که بدونید به خاطر همین مشکلات، وقتی در مجله ی تن تن کار میکرد، دو بار بدون اطلاع دادن به مجله و وسط کار مجله رو ترک کرد و غیبش زد!!! و غیبتش هم مدت های طولانی (ماه ها ... و حتی دفعه دوم بیشتر از یک سال!) طول میکشید. انقدر از کار و تن تن زده میشد که ول میکرد و میرفت. دفعه دوم با یکی از دوستان صمیمیش رفته بود مسافرت و به اصطلاح کمپینگ.
اولین بار وسط "سرزمین طلای سیاه" این کاررو کرد و دومین بار وسط "هدف کره ی ماه". جالب اینجاست که مجله ی تن تن هم که نمیدونست جواب خواننده ها رو چی بده تو خود مجله مینوشت که "هرژه گم شده" !!!! دفعه ی دوم خود هرژه بعد از چند ماه نامه ای برای مجله فرستاد (که تو خود مجله هم چاپ شد) و در آن خستگی ناشی از کار زیاد رو دلیلی برای غیبت خود ذکر کده بود و یه نقاشی هم از خودش، کاملا خسته و ولو شده روی یک مبل، فرستاده بود ... (سعی میکنم اسکن کنم و اینجا بذارم). برگشتنش هم به همین اندازه جالب بود. موقع "طلای سیاه" وقتی برگشت یه نقاشی کشیده بودن که دوپون ها دارند با دستبند هرژه رو برمیگردونند به میز کار و تن تن و همه ی شخصیت ها هم اونجا هستند و هر کدوم یه تیکه ای میندازند! 4:08 PM || ||
من تا همین چند وقت پیش فکر میکردم که یه سری از تن تن ها رو یونیورسال هیچوقت چاپ نکرده. یعنی فکر میکردم یه سری رو یونیورسال زده و یه سری رو ونوس و اونایی رو که ونوس چاپ کرده یونیورسال نکرده. دلیلش هم اینه که یه سری از تن تن ها رو هیچوقت یونیورسالشو ندیدم و هر جا دیدم همون نسخه ی نسبتا بد ونوس بوده. ولی فهمیدم که اشتباه کردم و یونیورسال همه رو چاپ کرده فقط ظاهرا یه سریش رو در تیراژ کمتر. خلاصه سخت شد موضوع. چون میدونم تن تن های خودم تو ایران که سالهاست ندیدمشون و معلوم نیست تو کدوم جعبه تو کدوم انبار هستند، همه شون یونیورسال نیستند. حالا باید بفهمم کدوماشون نیستند و بیافتم دنبال یونیورسالشون !! پروژه ی آینده!
12:04 PM || ||
Wednesday, January 14, 2004
یه آدم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی مهربونی به نام خاطره برام اون صفحه ی بامزه ی ستاره ی اسرار آمیز رو که تو مطلب قبلی راجع بهش نوشته بودم برام اسکن کرده و فرستاده.
سوتی من هم معلوم شد البته ... "امشب شب مهتاب است" رو نمیخونه ... میخونه "امشب چه شبی است ... شب مراد است ..." که بازم با مزست (هه هه تصور کنین تن تن مبارک باد بخونه !!) به هر حال ... بینهایت متشکر از خاطره. رو عکسا کلیک کنید تا بزرگشو ببینید. در ضمن یه خواهش از همه کسایی که تن تن های اصلی، چاپ یونیورسال رو دارند. تو رو خدا از تن تن هاتون خوب مواظبت کنید !! بیخود به این و اون قرض ندین که داغونشون کنند ... نمیدونید اینا چقدر ارزش دارند ... و ارزششون هم روز به روز بیشتر میشه ... الان یه سری کامل و تمیز تن تن های یونیورسال از لحاظ قیمت هم خیلی ارزش داره! 5:32 PM || ||
Tuesday, January 13, 2004
"ستاره اسرار آمیز" يکی از عجيب ترين داستانای تن تنه (به نظر من).
فکر کنم هرژه مست بوده وقتی این داستانو نوشته. ولی يکی از داستانهای مورد علاقه ی من هم هست. با اينکه هيچکس اون رو جزو تن تن های بهتر انتخاب نميکنه و از خيلی لحاظ جزو تن تن های ضعيف هست، من بازم خوشم مياد ازش. يه دلیلی هم که خيلی ازش خوشم مياد، ترجمه ی فارسیش است. اونجایی که تن تن تو اون شهاب سنگ کذايی مورد حمله ی جک و جونور های عجيب غريب قرار ميگيره و نزدیکه بميره ولی کشتی رو از دور ميبينه و ميفهمه نجات پيدا خواهد کرد. بعد از خوشحالی شروع ميکنه به رقصيدن و ميخونه : "امشب شب مهتابه .. حبیبم رو ميخوام ... مست است و بيدارش کنيد ....." اين به نظر من يکی از به ياد ماندنی ترين و شاهکار ترين ترجمه هاست. تصور تن تن در حال قر دادن و خواندن اين شعر بینهايت خنده داره. هر دفعه به اون تيکه اش ميرسم ... حتی وقتی انگلیسیشو ميخونم، ياد اون نسخه ی فارسی ميافتم و کلی ميخندم. متاسفانه تن تن های فارسيم اينجا نيست. اگه کسی دم دست داره و اسکنر هم داره اون چند تا فريم رو اگه برام اسکن کنه خيلی ثواب ميکنه. اولين چیزی که تابستون تو چاپ جديد تن تن چک کردم همين بود. و صد البته که مترجم های بی شعور جدید اون تيکه رو یه جور دیگه (و خیلی لوس) ترجمه کردند. یکی از به یاد ماندنی ترين صحنه ها رو تبدیل کردن به يه صحنه ی لوس و معمولی که هیچکی نه میخنده نه یادش میمونه. واقعا که ترجمه چقدر مهمه و چقدر ما خوش شانس هستیم که با ترجمه ی شاهکار مترجم های با سواد و با ذوق يونيورسال با تن تن آشنا شديم. متاسفانه از اینجا و از راه دور غیر ممکنه که برم دنبالش و در مورد انتشارات یونیورسال، اینکه هنوز هست یا نه، و مترجم هاش تحقیق کنم. خیلی دوست دارم خاطرات و نظرات مترجم ها و کسایی که اونجا کار میکردن رو بدونم. اگه کسی هیچ اطلاعی داره یا میتونه کمک کنه لطفا کامنت بذاره یا ایمیل بزنه. راستی که نکته دیگه درباره این داستان که الان یادم اومد این بود که تو نسخه ی اصلی، گروه اکتشافی اروپا (که تن تن تو اون هست) با گروه اکتشافی آمريکا بر سر رسیدن به اون شهابسنگ مسابقه دارن. آمريکايی ها در واقع "آدم بد" ها هستند و کارهای کثیف و ناجوانمردانه ای هم میکنند و آخرشم مغلوب میشن. حتی کشتی شون هم پرچم آمریکا رو داره. ولی تو نسخه ای که امروز همه جا میفروشن ...حتی شاید نسخه ی اصلی فارسیش هم دیگه اون گروه آمريکایی نیست و حتی پرچم آمریکا رو هم برداشتن. و یه پرچم الکی مال کشور تخیلی "Sao Rico" رو گذاشتن. در ضمن هرژه به خاطر این داستان متهم به ضد یهودی بودن هم شد. شخصیت منفی داستان در نسخه ی اصلی سرمایه داری به اسم یهودی Blumenstein بود. ولی بعدا هرژه اسم اونو به Bohlwinkel تغییر داد و البته همه ی اتهامات رو هم تکذیب کرد. بامزه اینجاست که هرژه این اسم جدید رو از روی یه شیرینی فروشی تو بلژیک برداشته بود و نمیدونست که این اسم هم یک اسم یهودی هستش!!!!! بعدا فهمید ولی دیگه عوضش نکرد! واقعا که یه سری هم فقط منتظرن یه چیز کوچیک ببینن و الکی گیر بدن عکس از "تن تن در ایران" 12:52 AM || ||
Sunday, January 11, 2004
نیما یه مطلب قشنگ درباره تن تن داره که تازه دیدمش و شرح حال بچگی خیلی از ماهاست.
جادوی تن تن در اینه که از بچگی تو رو جذب میکنه و تا آخر عمر ولت نمیکنه. دلیلش هم اینه که برخلاف خیلی های دیگه، هرژه "بچه" ها رو "بچه" حساب نمیکنه و برای شعورشون احترام قایله. میتونست خیلی راحت بدون تحقیق داستانهای تخیلی بنویسه ولی در عوض به طرز وسواس آمیزی سعی داشت که همه چیز بعد از تحقیق فراوان و کاملا دقیق و واقعی باشه. بچه ها (و ماها وقتی بچه بودیم) اینو خوب درک میکنن و براش ارزش قایل هستند و حتی احساس بزرگی میکنند. بزرگ ها هم یاد بچگی شون میافتند و در عین حال با هر بار خوندن تن تن نکته های جدیدی که قبلا نمیفهمیدن رو پیدا میکنند. عجب شاهکاری است تن تن و عجب نابغه ای بود هرژه ... روانش شاد. 7:16 PM || ||
Friday, January 09, 2004
2:57 PM || ||
خبر بی بی سی درباره تولد 75 سالگی تن تن (مرسی از کتبالو و بانوی نیمه شب).
در ضمن من اون شماره ی فیگارو رو میخوام. بیشوخی ... اگه کسی فرانسه هست و اونو داره و نمیخوادش یا میتونه بگیره لطفا برام ایمیل بزنه. همون خبر از سی ان ان . این هم یه مطلب تو بی بی سی انگلیسی. در ضمن من اون سکه ی 10 یورو ای رو هم میخوام!!!! 2:43 PM || ||
Thursday, January 08, 2004
تیسا خبر داده که انتشارات کسترمن تصمیم گرفته "تن تن و آلفا آرت" رو به صورت همه ی تن تن های دیگه چاپ کنه. ظاهرا گفتن که مدارک جدیدی پیدا کردند که پایان داستان رو اونطوری که هرژه در نظر داشته فهمیدن.
من که شدیدا شک دارم و نامطمعن هستم. چطور ممکنه این مدارک رو بعد از این همه سال الان پیدا کرده باشن؟ تازه بارها و بارها خوندم که خود هرژه هم نمیدونست چطوری میخواد داستان رو تموم کنه. به هر حال امیدوارم که واقعی باشه نه فقط یه حقه برای پول در آوردن. تکمیل: خوب اونطور که فهمیدم قرار نیست که داستان رو دوباره بکشند، فقط قراره اون رو در همون اندازه و فرمت بقیه ی تن تن ها چاپ بکنند. این کتاب قبلا به همین شکل ناتمام چاپ شده ولی نه توسط انتشارات کسترمن، و با قیمت خیلی گرون تر، حالا کسترمن داره اونو به قیمت بفیه ی تن تن ها میفروشه و اینطوری آدمای بیشتری میتونن بهش دسترسی داشته باشن. خلاصه تن تن دوستان، آسوده بخوابید که آلفا آرت به همون شکل ناتمام باقی مانده. 5:08 PM || ||
از این تاخیر چند هفته ای شدیدا عذر میخوام. رفته بودم ونکوور. الان برگشتم و تن تن های عزیزم رو هم بالاخره آوردم (انگلیسی هاش البته). سال نو همه تون هم مبارک.
یه نگاهی هم به این صفحه که تیسا چند وقت پیش برام فرستاد بندازین. نقاشی استاد هرژه برای یه آگهی. 1:37 AM || ||
|
||