Monday, December 22, 2003
5:31 PM || ||
5:07 PM || ||
این تمام چیزی هست از اون 7 ، 8 صفحه ای که هرژه کشیده. ظاهرا قرار بوده این ماجرا تن تن رو به برلن ببره ولی هرژه کار رو در اواخر سال 1960 و بعد از کشیدن فقط 8 صفحه متوقف میکنه. به دلیل اینکه میخواسته کنترل بیشتری رو کارش داشته باشه و احتمالا از اینکه داستان توسط خودش نوشته نشده بود راضی نبوده. ولی چیزی که کاملا خارق العاده است نقاشی های به جا مونده از هرژه هست. به نظر من که کاملا واقعی و کار خود هرژه به نظر میرسند. از همه جالب تر طرح ها و نقاشی های نامربوطی هست که هرژه تو حاشیه ی این صفحه ها - و احتمالا از بیکاری - کشیده ... واقعا کشف خیلی جالبیه ... نقاشی های هرژه رو ببینید. منبع 4:34 PM || ||
Saturday, December 20, 2003
اگه میخواین PhD در رشته ی تن تنولوژی بگیرین و دنبال موضوع تحقیق میگردین اینجا رو ببینین ! شخصا کامل کردن مکالمه تن تن با ساکروفاگوس (سیگارهای فرعون) رو پیشنهاد میکنم!
11:32 AM || ||
کارلینگ کیه؟ (یکی از اشتباهای احتمالی دیگه هرژه تو معبد خورشید)
11:26 AM || ||
Wednesday, December 17, 2003
ببخشید همه اش مطلب بیخود و بی خاصیت مینویسم ... از فردا شروع میکنم دوباره مطالب به درد بخود راجع به تن تن و جواب به چند تا از سوالهای شما ... ولی در مورد مطلب قبلی ام این دو تا رو هم ببینید:
tintin.persianblog.com tintin.bloksky.com آخه که چی مثلا؟ که یه روز شصت سال دیگه اگه هوس کردی راجع به تن تن بنویسی این آدرس ها رو داشته باشی؟ واقعا نمیفهمم یعنی چی ... آخر حرص زدن و خودخواهیه به نظر من ... حالا که اسم نوشتن مجانیه چرا که نه؟ ها؟ چطوره بری بازم فکر کنی هر اسمی که دوست داری و شاید یه روزی هوس کنی درباره اش بنویسی رو بگیری تا مبادا یه کسی که واقعا میخواد راجع بهش بنویسه حق شما رو ضایع کنه! 9:59 PM || ||
به نظر شما آدم آدرس URL وبلاگشو که انتخاب میکنه نباید با محتواش یا اسم وبلاگش ربط راشته باشه؟
یه جورایی شاکی میشم وقتی مردم الکی یه URL ای که هیچ ربطی به اسم وبلاگشون نداره رو میگیرن ... مثلا آدم انتظار داره که tintin27.persianblog.com یه ربطی بیشتر از اینکه احتمالا تو خونه نویسنده ی این وبلاگو تن تن صدا میزنن به تن تن داشته باشه ... بیخود میگم؟ حالا این خوبه تازه ... میدونین اصلا چرا به فکر این مساله افتادم؟ چون موقعی که میخواستم این وبلاگو Register کنم خوب طبیعتا اول سراغ Tintin.blogspot.com رفتم ... مریض که نبودم بکنمش Tintinesque !! ولی معلوم نیست کدوم نامردی اینو مثینکه رجیستر کرده (چون نمیذاشت اینو بگیرم) و هیچی هم توش نمینویسه !!! آخه مرض دارین مگه؟! در ضمن قصد بی احترامی به نویسنده ی اون وبلاگ هم ندارم. 10:06 AM || ||
Sunday, December 14, 2003
از اونجا که این سیستم نظرخواهی Enetation داشت شدیدا میرفت رو اعصاب نازنین بنده و اصرار زیادی به نشان ندادن تعداد کامنت های شما داشت ... یه اکانت هم با Haloscan باز کردم. این یکی خیلی بهتره ولی هنوز کسی تمپلیت فارسی خوب براش ننوشته (البته حتما نوشتن ولی بنده حوصله ندارم بگردم پیدا کنم) و برای همین اونایی که محیط ویندوزشون رو فارسی نکردن و قابلیت تایپ فارسی ندارن نمیتونن اون تو فارسی بنویسن. برای همین اون enetation کذایی رو هم نگه میدارم ولی حتی المقدور اگه از این haloscan استفاده کنید بهتره و حداقل میفهمم اگه کامنت گذاشته باشین ... فینگیلیش عزیز هم که نمرده ... اگه مشکل فونت فارسیه فقط.
1:29 AM || ||
1:15 AM || ||
این یکی هم دیگه آخرشه ... یه خانومی تو فیلیپین (که ظاهرا اونجا معروف هم هست و گوینده تلویزیونه مثینکه) که تازگی عروسی کرده اسمش "تن تن" است !!!! بیچاره تن تن ...
1:15 AM || ||
این حاج آقا هم تو روزنامه National Post کانادا یه مقاله درمورد جهانی شدن و تاثیر فرهنگ آمریکایی به فرهنگ دنیا نوشته و میگه که همچین هم اینطور نیست که همه ی دنیا عاشق فرهنگ آمریکایی باشن و عاشق چیزای غیر آمریکایی، مثل تن تن هم هستند ... یا یه همچین چیزی ... عکس تن تن رو هم گذاشته اونجا ... استفاده ی ابزاری از تن تن آخه چه قدر؟
1:09 AM || ||
دیکشنری Goscinny خالق آستریک و لوک بی باک (lucky luke) تو فرانسه چاپ شده. من طرفدار آستریکس هم هستم و تقریبا همه ی کتاباشو دارم ... خیلی از جوک هاش هم بینهایت ظریف و هوشمندانه هستند ... ولی باز هم هیچ وقت به عظمت تن تن نمیرسه (به نظر من).
به هر حال این هم مقاله ی آبزرور (از طریق گاردین) در مورد این خبر. عجب مقاله ی نامنظم و بی سر و تهی هم هست. 1:02 AM || ||
Saturday, December 06, 2003
به نظر من یکی از معدود کاستی های هرژه کوتاه آمدن سریع او در برابر خواسته های ناشر ها بود. من فکر میکنم که اگر هرژه بیشتر از موضع قدرت برخورد میکرد و انقدر راحت کوتاه نمیومد و همه ی تغییراتی رو که ناشر ها مجبورش کردن انجام بده،نمیداد، خیلی بهتر بود. نمونه های دقیق این تغییرات رو که تعدادشون خیلی خیلی زیاد هست بعدا میگم ... یکی شون مثلا در مورد نامه ی خودکشی ولف تو "روی ماه قدم گذاشتیم" هست ... جمله ی آخر این نامه میگه : شاید من هم به طرز معجزه آسایی نجات پیدا کنم و روزی همدیگر را ببینیم (یا یه چیزی شبیه این) ... هرژه خیلی مخالف گذاشتن این جمله بود ولی ناشر ها اصرار کردند و اون هم کوتاه اومد ... یه جورایی تمام حس دراماتیک نامه رو (که یکی از قوی ترین نمونه ها تو همه ی داستانها هست ... هنوز یادمه وقتی بچه بودم هر دفعه اون نامه رو میخوندم بغض میکردم) ضایع میکنه ... چه جور معجزه ای میخواد کسی رو که خودش رو از موشک و درفضا پرت کرده بیرون نجات بده معلوم نیست !!!!! نمونه های دیگه ی زیادی بوده ... مثل سفید پوست کردن سیاه پوست ها به درخواست ناشر های آمریکایی و ... که بعدا توضیح میدم
1:44 PM || ||
Friday, December 05, 2003
طبق گفته ی این مقاله ... کارگردان این کارتون جدید Triplets of Belleville تا حدودی از تن تن الهام گرفته ... باید حتما اینو ببینم و خبرشو میدم ... جالب به نظر میاد ... در ضمن اون لینک شکسته ی عکس اون پایین رو هم به زودی درست میکنم.
1:04 PM || ||
|
||